بخشی از شعر خوانی حاج قاسم سلیمانی در ماه رمضان
اگر اشتباه نکنم سال دوم جنگ، ماه مبارک رمضان با مردادماه مصادف شده بود. خلبانان اگرچه برای پرواز باید از شرایط ویژه جسمانی برخوردار باشند اما شاهد بودم که آن دسته از خلبانان که روزه میگرفتند طوری برنامهریزی میکردند که در زمان صبح عملیاتهای هوایی را انجام بدهند. گاهی آنها باید زمان زیادی را پرواز میکردند برای همین همواره خود در داخل جیب g-suitهایشان (لباس مخصوص فشار هوانوردی) مقداری بادام، مغز گرد و یک قمقمه کوچک آب میبردند تا در شرایطی که روزهداری بر آنها غلبه کرد،روزه خود را بشکنند و علاوه بر انجام درست مأموریتهای خود، اُفت قند خون و فشارشان موجب این نشود که اموال بیتالمال که بسیار هم به آنها نیاز داشتیم آسیب ببیند چون ممکن بود به خاطر افت فشار و قند خون شدید خلبانان هواپیما سقوط بکند.
در ماه رمضان سال 63 از طرف لشگر 25 کربلا به پایگاه شهید مدنی اعزام شدیم (پایگاه لشگر 8 نجف اشرف ) چون قرار بود به مقر عملیات منتقل شویم حکم مسافر را داشتیم و روزه بر ما واجب نبود اما کسانی که در ماه مبارک در پایگاه اهواز میماندند میبایست روزه میگرفتند از جمله مسئولین ستاد و امام جماعت و مکبر که نوجوان 13 سالهای بود
هوای اهواز بسیار گرم بود و حتی یک ساعت بدون نوشیدن آب قابل تحمل نبود. اواخر ماه مبارک که به اهواز برگشته بودم احساس کردم نصف گوشت بدن این نوجوان آب شده است. واقعا ایمان از چهره نحیف این نوجوان (مکبر نماز خانه) متجلی بود.
(منبع: سایت خبرگزاری مشرق)